نیستان فلسفه

نوشته های بنفشه افتخاری در فلسفه، ادبیات و تاریخ

نیستان فلسفه

نوشته های بنفشه افتخاری در فلسفه، ادبیات و تاریخ

نیستان فلسفه

نوشته های بنفشه افتخاری، در موضوعات مختلف فلسفی، تاریخی و ادبی، و البته دیدگاه های شخصی در مسائل مختلف اجتماعی.
هر نوع برداشت از این وبلاگ به شرط ذکر منبع و یا لینک به مطلب مجاز است.

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «زمینه گرایی» ثبت شده است

زمینه گرایی (Contexualism) پاسخی به شکاکیت (Skepticism)

پنجشنبه, ۳۱ فروردين ۱۳۹۱، ۰۳:۵۳ ب.ظ

این مقاله در فرودین 1391 در سایت تخصصی فلسفه نو منتشر شده بود.

شکاکیت؟

شکاکیت، چنانکه کم و بیش می دانیم، از زمان یونان باستان بدین معنی که انسان به دستگاه شناختی خود اعم از حس و عقل اعتماد نداشته باشد وجود داشته است. اما مدون بودن وقاعده مند شدن شکاکیت در قرون جدید شکل گرفته است؛ انسان به دنبال وسواسی که در قطعیت گرایی دارد و به دلیل تمایلی به دانش خطاناپدیر دارد روی به شکاکیت می آورد. به عبارتی دیگر برای اینکه قطعیت را در گزاره هایی که بار دانش دارند را بالا ببرد به شکل افراطی شک می کند. برای مثال فرض کنید که من شاهد تصادفی باشم و تجربه ام را با گزاره ای را بیان می کنم:

(1)   من می دانم که سر خیابان یک ماشین تصادف کرده.

ممکن است به آسانی این خبر را به هر جا که برسم نقل کنم. اما برای مثال فردی که به هر دلیلی این قضیه برایش اهمیت بیشتری دارد، مثلا می خواهد از آن خیابان عبور کند و می خواهد از بود و نبود ترافیک آگاه شود، شاید بپرسد: «مطمئنی که تصادف شده.» و من بگویم «من یک صدایی شنیدم و دیدم که مردم جمع شدند، فکر کنم تصادف شده بود»، و یک شکاک (شاید هم یک فرد منطقی) می گوید: «اوه، پس تو نمی دانی که تصادف شده.».

در واقع شکاکیت وقتی نمود پیدا می کند که فرد به دنبال درجه باور و آگاهی بیشتری است. تا این حد شکاکیت معقول می نماید، اما شکاکیت وقتی وارد مباحث پایه ای فلسفه شناخت می شود، دست و پا گیر و گاهی افراطی می گردد. مثلا یک دانشمند که با دیدن اثر مارپیچی اشعه ایکس در یک نقطه فضا حکم به وجود سیاهچاله ای می دهد، از نظر یک شکاک، این دانشمند هیچ نمی داند و خیالبافی کرده. تا به آنجا می رسد که شکاک استدلال می کند که هیچ نمی دانیم، و تمام آنچه که از طریق حواس، سایر دریافتهای خود می دانیم ممکن تنها فریبی بیش نباشد.

مثال مشهور مغز در درون خمره (brain in vat) از جمله این پارادوکس شکاکانه است. فرض کنید از شما می پرسند که آیا شما دست دارید؟ و شما نگاهی به دستتان می اندازید و آن را حس می کنید و آثار کاری که با دستتان انجام می دهید را مشاهده می کنید و ادعا می کنید: «بله من دست دارم.» اما یک شکاک افراطی ادعا می کند نه تو نمی دانی که دست داری شاید تو فقط یک دستگاهی، یک مغز هستی در درون دنیای مجازی خودت به وسیله اعصاب مجازی چیزی را به نام دست احساس می کنی و آثاری که با دستت انجام می دهی را مشاهده می کنی و تو در تمام مدت فریب می خوردی تو دستی نداری و در حقیقت همه آنچه که پنداشته ای که دست توست فریبی بیش نبوده است.

در برخورد اول ما پاسخی برای یک شکاک نداریم با رشد و توسعه فن آوری هم عملا می بینیم که فریب دنیای مجازی را خوردن دور از ذهن نیست. پس این سوال به جاست که دانشی که این احساس ما به ما می دهد قابل اعتماد است؟ به راستی چه کسی می تواند ثابت کند که واقعا دست دارد و انسانی است با بدن و اعضا و نه تنها مغزی که به مجموعه ای از سیم و اعصاب مصنوعی وصل شده و آنچه تصور می کند حقیقی است نه مجازی.

پس برای اینکه به دام شکاک نیافتیم چه باید کرد؟

زمینه گرایی

زمینه گرایی دیدگاهی است که با تلاشهای کیث دی رز و استوارت کوهن از نیمه دوم قرن بیستم انسجام گرفت و قاعده مند شد. بر اساس زمینه گرایی عناصری که در جمله « شناسنده  S می داند که گزاره P »  بار دانش دارند (knowledge attribution)، عناصری هستند که به زمینه حساس هستند(context sensitivity). که بر اساس زمینه گفتگو(context)   تعیین می شوند. برای تعیین درستی و یا نادرستی گزاره « S می داند که P » باید  به این عناصر حساس و با توجه معنایی (semantic) که  در آن تعبیر می شود تفسیر شوند.

به این گزینه توجه فرمایید: «من اینجا هستم.»

«من» در این گزینه یک عنصر حساس به زمینه است. امیر که در قطار هست می گوید من اینجا هستم و حسین که در پارکی نشسته هم می گوید من اینجا هستم. در حالیکه نمی توان گفت این دو جمله متناقضند، اگر این جمله توسط امیر گفته شود برای امیر درست است و اگر توسط حسین گفته شود باز هم درست است. چون در این دو جمله که از لحاظ صوری متناقضند در دو زمینه متفاوت بیان شده اند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ فروردين ۹۱ ، ۱۵:۵۳
بنفشه افتخاری

تبیین نظریه های علمی (ٍExplanation Theory)  از دیدگاه عملگرایانه (Pragmatic)[1]

کلمات کلیدی: عملگرایی، زمینه گرایی، نظریه تبیین، Contextualism، Pragmatism، Explanation theory

این مقاله در فرودین 1391 در سایت تخصصی فلسفه نو منتشر شده بود.

مقدمه

علیت همواره یکی از ارکان نظریه های علمی است که البته بودن و یا نبودن آن با چالش هایی روبرو بوده است. در قرون وسطی در جهان اسلام توسط متکلمانی چون غزالی و فخر رازی زیر سوال رفت و در قرون جدید با استدلال هیوم دچار پارادوکسی جدی شد و در صورتبندی فیزیک کوانتوم به کلی بی اعتبار ماند. اما همچنان از اصول زیر بنایی علومی چون اقتصاد، زیست شناسی و شیمی و دیگر علوم است  و از مباحث باز فلسفه علم، شناخت و متافیزیک است. در هر حال وقتی که در صورتبندی یک نظریه رکن بنیادی چون علیت زیر سوال برود و یا حتی بی اعتبار شود، متعاقب آن نظریه تبیین هم با سوالات جدی روبه رو می شود؛ که حال بر چه اساسی پدیده ها توصیف و یا توضیح داده شود. از دیدگاه های غالب نگاه عملگرایانه است که نظریه ها را در نقش توصیف و پاسخی برای خواسته های ما می داند. این مقاله قصد دارد که یکی ازمهمترین مقاله هایی در این زمینه نوشته شده است یعنی مقاله «دیدگاه عملگرایانه نظریه تبیین» از باستین فن فراسن  را معرفی و سپس به نقد و بررسی این دیدگاه بپردازد.

نظریه تبیین از دیدگاه سنتی تجربه گرایی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ فروردين ۹۱ ، ۱۳:۱۸
بنفشه افتخاری

مقاله درجه بندی فعل دانستن

دوشنبه, ۱۵ اسفند ۱۳۹۰، ۰۱:۴۹ ب.ظ

این مقاله در پاییز سال 1390 در مجله تخصصی فلسفه نو به چاپ رسیده و پس از آن در کتاب جستاری در فلسفه تحلیلی نیز دوباره توسط انتشارات نقش بیان منتشر شده است. این مقاله را برای علاقه‌مندان در اینجا قرار می دهم. این مقاله ماحصلی از تحقیقات من در گروه معرفت شناسی تحلیلی دانشگاه ژنو تحت نظر استاد پاسکال آنژل می باشد. البته اعتراف می کنم به اینکه اگر بخواهم دوباره مقاله را بازنویسی کنم برخی موارد را حتما پس می گیرم:)


درجه بندی فعل دانستن (درآمدی زبانشناختی[1] بر زمینه گرایی[2])

بنفشه افتخاری 1390

 چکیده

بحث درجه پذیری فعل دانستن بحثی است زبانشناختی که نتایج آن می تواند نظریه زمینه گرایی را  در معرفت شناسی[3] تقویت و یا تضعیف کند و در پی آن زمینه را برای پذیرش و یا رد پلورالیسم در شناخت و دانش فراهم سازد. در این مقاله بر درجه پذیری فعل دانستن تاکید شده و سعی شده که نظریات قبلی بازبینی و با دقت بیشتری و با ابزار زبان فارسی تحلیل شوند.

کلمات کلیدی:

معرفت شناسی، زمینه گرایی، زبانشناختی، فعل دانستن، درجه پذیری

مقدمه

دانستن چیست؟ سوالی که  از طلوع فلسفه ذهن فیلسوفان را به خود مشغول داشته و در طول تاریخ فلسفه مبحث معرفت شناسی هرگز بسته نشده است. بدرستی کسی نمی داند چگونه می توان فرآینده دانستن را تعریف کرد. همه ما در ناخودآگاه خود درکی روشنی از مفهوم دانستن داریم و در گفتگوی روزمره خود از افعالی استفاده می کنیم که به نوعی معرف دانستن می باشند. همچنانکه ما وقتی فعل دانستن را به کار می بریم خود آگاه هستیم که منظورمان چیست، مخاطب ما نیز درکی از منظور ما دارد. تحلیل چگونه به کار بردن این افعال می تواند ما را به فرآیند شناختِ شناخت نزدیک سازد.  یعنی آنچه ما ناخودآگاه از ذهنمان خارج می کنیم بر اساس قواعدی است که ما شهودی و ضمنی آنها را می دانیم اما فرآیند آن را سازمانبندی[4] نکرده ایم. حال آنکه شناخت این فرآیند ما را به مفاهیم بنیادی در حوزه فلسفه شناخت نزدیک می سازد. فعل دانستن در نقطه ای ایستاده که فلسفه زبان و فلسفه شناخت به هم گره خورده است و ما می خواهیم با بررسی زبان شناختی فعل دانستن، مفاهیم مد نظر خود را در فلسفه شناخت یا اپیستمولوژی بیازماییم. از جمله این مفاهیم بنیادی درجه پذیر بودن یا نبودن مفهوم دانستن است. آیا دانستن یک واحد تجزیه ناپذیر است و یا فرآیندی است ترکیبی. پاسخ این سوال ما به درک بهتری در مبحث پلورالیسم یا تکثرگرایی در دانش می رساند. در بخش یک ابتدا در مورد حوزه بحثمان صحبت می کنیم که منظور ما از فعل «دانستن» دقیقا چیست. در بخش دوم به طور خلاصه به معرفی زمینه گرایی می پردازیم که روشن کنیم که چگونه معرفتشناسی با مباحث زبانشناختی فعل دانستن درگیر می شود. در بخش سوم ادعای استنلی را معرفی می کنیم که ازمخالفان زمینه گرایی و متکی به استدلالات زبانشناختی است. در بخش چهارم ادعای دوتن را معرفی می کنیم که نظر استنلی را رد نموده است و دربخش پنجم نیز دیدگاه خود را با تحلیل دقیقتر نظر دوتن بر اساس زبان فارسی مطرح خواهیم کرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ اسفند ۹۰ ، ۱۳:۴۹
بنفشه افتخاری