نیستان فلسفه

نوشته های بنفشه افتخاری در فلسفه، ادبیات و تاریخ

نیستان فلسفه

نوشته های بنفشه افتخاری در فلسفه، ادبیات و تاریخ

نیستان فلسفه

نوشته های بنفشه افتخاری، در موضوعات مختلف فلسفی، تاریخی و ادبی، و البته دیدگاه های شخصی در مسائل مختلف اجتماعی.
هر نوع برداشت از این وبلاگ به شرط ذکر منبع و یا لینک به مطلب مجاز است.

حسینعلی باستانی راد

شنبه, ۱۴ فروردين ۱۴۰۰، ۰۱:۰۸ ق.ظ

حسینعلی باستانی راد از پاسداران دل‌سوخته فرهنگ و تاریخ این سرزمین


🔸️در برخی از نسخه‌های خطی مجلس و مجموعه‌ای در دانشگاه تهران، چند صفحه تحلیل و توصیف نسخه‌شناسانه به خطی بسیار خوش به نسخه اضافه شده است. سبک نوشتاری این صفحات بوی نیمه اول قرن حاضر را می‌دهد؛ خبر از نویسنده خوش‌ذوق و خوش‌قریحه را می‌دهد که به اشعار توجه ویژه داشته و آنها را بازنویسی و وزن آنها را اصلاح کرده... این اضافات، در تشخیص و شناسایی نسخه بسیار کارگشا است؛ خصوصا وقتی که با نسخه درهم و برهم و پراکنده و سخت‌خوان طرف هستیم. برخورد من با این صفحات خوش‌منظر و کارا، در نسخه‌خطی از مجلس از وحید قزوینی بود. می‌بایست صاحب این ریدرز نوت را شناسایی می‌کردم و راهی طولانی را طی کرده که به زنده‌یاد حسینعلی باستانی‌راد ختم شد.

دستنوشته زنده‌یاد باستانی‌راد

 



 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

🔸️زنده یاد باستانی‌راد، فردی است که به واسطه علاقه شخصی خود، عمری را در شهرها و روستاها گشته و مجموعه‌ شگرف گرانبهایی از نسخ خطی را شناسایی و گردآوری کرده و به عبارتی آنها را حفظ و از خطر نابودی و گم شدن نجات داده است. او مجموعه خود، متشکل از هزار و اندی نسخه را به دانشگاه تهران و مجلس واگذار کرد. برخی از این نسخ، تک نسخه و دریچه نویی هستند در شکاف دیوار تاریک تاریخ... آنچه در میان نسخه‌پژوهان به میان می‌آید وی در گمنامی درگذشت و از آنچه او کرد قدردانی درخوری نشد! روحش شاد و یادش ماندگار!

آنچه زنده‌یاد ایرج افشار درباره مرحوم باستانی‌راد در کتاب نادره‌کارانش آورده در تصویر ذیل مشاهده می‌کنید:

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ فروردين ۰۰ ، ۰۱:۰۸
بنفشه افتخاری

بنفشه افتخاری

این نوشتار، به بررسی کتاب دایره های مینایی نوشته امیر محمد گمینی می پردازد. گمینی در این کتاب به فرآیند شکل گرفتن علم هیئت در روزگار باستان پرداخته و روند تکوین و پیشرفت آن را در جهان اسلام تحلیل می نماید. در آخر، کتاب به دستاورد منجمان مسلمان در علم هیئت و تعامل آنها با منجمان دوره رنسانس از جمله کوپرنیک می پردازد. این کتاب از آن جهت که به بستر نظری علم هیئت و تعامل بین فلسفه طبیعی و علم نجوم توجه ویژه دارد، از نظر تعامل بین فلسفه و تاریخ علم هیئت دارای جایگاه ممتازی است. اینجانب با مقدمه‌ای به اهمیت این نوع نگاه در تاریخ علم پرداخته و این کتاب را از این زاویه تحلیل خواهم نمود.

لینک دانلود: https://pdtsj.ut.ac.ir/article_80254.html

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ اسفند ۹۹ ، ۱۶:۵۸
بنفشه افتخاری

با سلام و آرزوی تندرستی برای همگی
از اینجانب مقاله ای اخیرا در مجله فلسفه علم به چاپ رسید که با شما دوستان گرامی به اشتراک می گذارم

خلاصه ای از این مقاله، پیش از این در دانشگاه شریف، اردیبهشت 98 ارائه شده بود.

این مقاله در کانال شخصی اینجانب در تلگرام نیز بارگذاری شده است و همچنین در صفحه مجله قابل دانلود است.

در این مقاله، به طور خاص در مورد فیزیک کلام، به طور عمومی  با رویکرد تحلیلی بررسی شده است که اساسا اگر یک فیزیک بر تصادفی بودن رویدادها دلالت داشته باشد، آیا به الحاد ختم می گردد؟

نسبت بین فیزیک اتم‌گرایی کلام به مادی‌گرایی و الحاد در رویکردی تحلیلی
بنفشه افتخاری


چکیده
تاریخچه اتم‌گرایی، به یونان باستان می‌گردد. اتم‌گرایی یونان، نظریه ماتریالیستی (مادی‌گرا)، علی و مکانیکی بود. اتم‌گرایی، چه اتم‌گرایی یونان و چه اتم‌گرایی جدید (بعد از قرن هفدهم) از جهاتی یک نظریه مادی‌گرا به شمار می‌رود. در قرون وسطی در جهان اسلام نیز نوعی نظریه اتم‌گرایی برای تبیین طبیعت توسط متکلمین معتزلی و اشعری ارائه شد. بر خلاف اتم‌گرایان یونان، متکلمان مسلمان، متأله بودند و نام متکلم را از جهت پایبندی‌شان به تعالیم اسلام و قرآن یدک می‌کشند. با این وجود نظریه‌‌ای که در جهان طبیعت ارائه دادند که از جهاتی با سایر نظریات اتم‌گرایانه مشابهت دارد. این نکته جالب توجه است که اتمگرایی کلام توسط نظریه پردازانی ارائه شده‌اند که در بحث قدرت مطلقه خداوند، به شدت رادیکال هستند. در این جستار، اینجانب قصد دارم که پس از معرفی نظریه اتم‌گرایی کلام، به ساختار متافیزیکی اتم‌گرایی کلام بپردازم؛ اینکه چه اصول اعتقادی مبنای نظری متافیزیک کلام است. در ادامه، تحلیل خواهم نمود که چگونه نظریه پردازان متأله برای حفظ اصول متافیزیکی خود، نظریه ای را در فیزیک ارائه داده‌اند که به مادی‌گرایی و طرد متافیزیک در فیزیک می انجامد، ولیکن یک نظریه‌ الحادی نیست.

 

آدرس مقاله در صفحه مجله

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ آذر ۹۹ ، ۱۸:۵۳
بنفشه افتخاری

داشتن هویت رسمی؛ ضرورت ارتباط علمی

شنبه, ۸ شهریور ۱۳۹۹، ۰۱:۰۷ ب.ظ

⚫️ با سلام و عرض تعذیت به مناسب ایام سوگواری سیدالشهدا

این روزها که ارتباطات آکادمیک منحصر به فضای مجازی شده، به نظر ضروری است که اساتید و دوستان صاحبنظر، درباره آداب ارتباطات آکادمیک مطلب بنگارند. بنده البته خود را استاد نمی دانم ولی پیش می آید که دوستان و دانشجویان گرامی، نسبت به این حقیر لطف داشته و با حسن نظر، سوالات علمی و فلسفی بپرسند. نکته ای بعضا بسیار به چشم می‌آید، عزیزانی که با یک عکس مبهم گل و بلبل، نام مخفف، مبهم یا مستعار، بدون معرفی خود، سوال می پرسند و توقع پاسخ و توجه دقیق هم دارند!!


اینکه انسان باید قدرت ایستادن بر هویت خود را داشته باشد، بحثی جدایی است و وارد مباحث حاشیه ای آن مخصوصا برای خانمها نمی‌شوم، هرچند که برایم قابل درک نیست که چرا باید فردی از درج نام خود و یا عکس متعارفی از خود، همانگونه در اجتماع و در انظار عمومی ظاهر می‌شود طفره برود.

 

🔹درعرف آکادمیک بین المللی، بسیاری از اساتید، اگر حتی ایمیل شما یاهو و امثالهم باشد، و یک ایمیل رسمی آکادمیک نباشد، اصلا آن ایمیل را نمی‌خوانند. می‌دانم که چنین چیزی برای همه میسر نیست و برای افرادی که دانشجو یا عضو رسمی از یک ارگان آکادمیک نباشند، این حق را محفوظ می دانم که جوینده و پرسنده باشند. ولی داشتن یک اکانت با نام و هویت رسمی مشخص از ضروریات و از آداب اولیه یک ارتباط علمی است.

 

⁉️وقتی فردی از معرفی خود، از اینکه با هویت خود سوال بپرسد، اِبا دارد، چطور توقع دارد که استادی که اصلا نمی داند طرفش کیست؟ چه کاره است؟ نامش چیست؟ جنسیتش چیست؟ *هدفش چیست؟* در کمال اخلاص، وقت و سواد و تخصصش را بی دریغ عرضه کند.

 

حداقل، ادب این است که اگر پروفایل فردی، گویای مشخصاتش نیست، فرد خودش را معرفی با نام و مشخصات کامل تحصیلات و اطلاعات مربوطه معرفی کند و بعد توقع پاسخ داشته باشد.

مخلص کلام، از آداب ارتباطات علمی، مشخص بودن هویت طرفین است. پس اگر قصد سوال از استادی در فضای مجازی دارید:

1- اگر میسر است با ایمیل رسمی دانشگاه،

اگر نیست،

2- با ایمیل، تلگرام یا واتس آپ یا هر وسیله دیگر، با پروفایل رسمی که نام و نام خانوادگی و عکس رسمی و وابستگی سازمانی را نشان دهد.

اگر عذری برای داشتن پروفایل رسمی هست،

3- در اولین جمله بعد از سلام، خود را *کامل* معرفی کنید به شکلی که جنسیت و رده علمی شما برای مخاطب محرز باشد.

در غیر این صورت، به طرف مقابلتان حق بدهید که به حسن نیت شما اعتماد نکند!
غرض یادآوری نکته‌ای ریزی بود در عرف ارتباطات علمی، امیدوارم که راهگشای دوستان در پویش تحقیقاتی‌شان باشد🙏

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۸ شهریور ۹۹ ، ۱۳:۰۷
بنفشه افتخاری

مقاله نظریه حرکت اتمگرایانه فخر رازی

چهارشنبه, ۸ آبان ۱۳۹۸، ۰۲:۴۵ ب.ظ

مقاله ای از اینجانب در مجله علمی-پژوهشی فلسفه علم، وابسته به پژوهشگاه علوم انسانی به نشر رسیده است. هنوز اصل مقاله در سایت قرار نگرفته، به محض انتشار در این وبلاگ نیز منتشر خواهد شد.

نظریه اتمگرایانه حرکت فخر رازی در تراکنش با نظریه حرکت ارسطویی؛ رویکردی تحلیلی

چکیده

فخر رازی از متفکرانی است که نقش برجسته ای در گفتمان بین دو نحله فکری زمان خود، یعنی مشائی­گری و کلام اشعری دارد؛ وی با روشی فلسفی، نظریات کلامی را می پروراند. نظریه حرکت فخر رازی در چارچوب اتم­گرایی کلام جای دارد.در این مقاله قصد داریم نشان دهیم که نظریه حرکت اتم­گرایانه کلام چگونه با مبانی فیزیک ارسطویی در تراکنش است و چگونه فخر رازی با تکیه بر اصل تطابق پیوستگی ارسطویی با رد مقدماتی در زمان و طول به ناپیوستگی حرکت حکم می دهد.

 

 

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۸ آبان ۹۸ ، ۱۴:۴۵
بنفشه افتخاری

شبه فلسفه

دوشنبه, ۲۲ مهر ۱۳۹۸، ۰۵:۵۶ ب.ظ

مقاله «شبه فلسفه» از اینجانب که در زمان دانشجویی در سال 92 در نشریه فلسفه نو منتشر شد. این مقاله به اشتباه به نام ژان لاکوست در فضای مجازی منتشر شده است که در واقع کتاب فلسفه قرن بیستم ژان لاکوست یکی از منابع مقاله بوده است.

شبه فلسفه

بنفشه افتخاری، دانشجوی دکتری تاریخ و فلسفه علم، دانشگاه لیون 3

 در فرهنگ سنتی ما و در سنت ادبیات ما همواره نوعی نگاه خرده گیرانه بر فلسفه چیره بوده است. ابزار فلسفی، پای چوبین استدلال و کور در جهان حقیقت و معنا معرفی شده است.  بسیاری از علاقه مندان به فلسفه هرگز روی به مطالعه حرفه ای نمی آورند و از این رو به دنبال فلسفه می روند که پاسخ هایی را بیابند که بیشتر جنبه متافیزیکی دارد و وقتی که آن را در فلسفه حرفه ای نمی یابند، از فلسفه سرخورده شده و آن را مجموعه ای از استدلال های دوری و عبث می نامند که راه به جایی نمی برد.  در سنت فلسفی ما نیز آنچنانکه علاقه به بحث های میدانی و سرراستی که کل نظام آفرینش را توصیف کند دیده می شود، علاقه به فلسفه تحلیلی و مباحث بنیادین که شاید سالها در پیچ و خم یک جمله مانده، دیده نمی شود.

در سنت فلسفی قرن بیستم، عمده فیلسوفان از پرداختن به متافیزیک دوری جسته اند، این مسئله در دیدگاه عوام  به درستی تعبیر نشده و دوری جستن آنها از متافیزیک به بی اعتقادی آنها تعبیر شده، چراکه هدف فلسفه به درستی نمایانده نشده است. هر فردی به روش های مختلف ساختار اعتقادی خود را می سازد و حداقل خود می پندارد که به نظام اعتقادی خود شناخت دارد. اما این شناخت، شناختی نیست که یک فیلسوف آن را معتبر بداند. به عبارتی، کنار رفتن مسائل اعتقادی از دایره مسائل روز فلسفه به معنای بی اعتقادی فیلسوفان به هر نوع نظام هستی شناسانه نیست. بلکه به معنای این است که امروزه فیلسوفان به این نتیجه رسیده اند که در مسائل مبنایی هنوز دچار گرفتاری های شناختی اساسی هستند و از این رو فلسفه ای که بی گدار به دام کلیات می افتد و به آسانی در پیچیده ترین ساختارهای هستی شناسانه نظریه می دهد، فاقد بینش فلسفی حقیقی است و بهتر است که آن را شبه فلسفه بنامیم تا فلسفه، عبارتی موازی شبه علم در علم.

شناخت فلسفی چیست؟

به قدری اختلاف نظر در پاسخ این سوال هست که قطعا نمی توان پاسخ صریحی به آن داد و اینجانب بر آنم که با بررسی دو پارادوکس که در اولین تعاریف و صورت بندی ها در فلسفه شناخت و فلسفه علم با آن روبرو هستیم، دغدغه های فیلسوفان را روشنتر نمایم. قطعا نمی توانیم نتیجه بگیریم که کدام شناخت فلسفی است، اما می توانیم  به مفهوم روشنی که چه شناختی فلسفی نیست دست بیابیم و شبه فلسفه را تعریف کنیم.

شناخت و مسئله گتیه

فیلسوفان شناخت با همه اختلافاتی که در تعریف مفاهیم اولیه شناخت با هم داشتند به تعاریفی در پایه های فلسفه شناخت همچون باور صادق دست یافتند. تا اینکه دانستن و شناختن را «داشتن باور صادق» تعبیر نمودند. یعنی وقتی که ما صدق گزاره ای را باور داشته باشیم و برای باور کردن صدق گزاره ای به اندازه کافی توجیه و بینه و گواهی داشته باشیم می توانیم ادعا کنیم که آن گزاره را می دانیم. با رویکرد جدید علم به پدیده آماری و علم احتمالات، فیلسوفان نیز به شناخت احتمالی توجه ای بیش از پیش دارند و دیگر مفاهیم خود را بر اساس شناخت قطعی و خطاناپذیر تعریف نمی کنند،[1]  با این وجود، اکتفا نمودن به اینکه شناخت یعنی داشتن باور صادق هنوز هزینه های گزافی دارد که مسئله گتیه (1963) از جمله این مسائل است.

فردی مثل رضا را درنظر بگیرید که باور دارد که امیر یک پزشک است. امیر فرد دروغگویی که بوده است چنان تظاهر کرده که رضا هیچ شکی ندارد که امیر یک پزشک است، مانند داشتن کارت جعلی، به کار بردن الفاظ مخصوص پزشکان، دیدن اینکه هر روز او به بیمارستان می رود و مانند اینها... امیر با استفاده از منطق نتیجه می گیرد که عبارت «رضا یا پزشک است و یا رضا یک بچه دارد.» گزاره درستی است.  بر اساس منطق برای درست بودن این عبارت، دست کم باید یکی از این گزاره  ها درست باشد، حال اینکه رضا واقعا یک بچه دارد. پس امیر گزاره درستی گفته است، درحالیکه خودش فکر می کند که درستی گزاره اش به این دلیل است که رضا پزشک است که آن گزاره ای نادرستی است. شاید بتوان گفت: چه تفاوتی می کند که امیر بر چه اساسی این گزاره را گفته است. مهم این است که او گزاره ای درست را بیان کرده است. او گزاره ای را بیان کرده که حاوی اطلاعات درستی است. اما آنچه فیلسوفان با آن مشکل دارند بیان تصادفی این گزاره درست است. یعنی امیر در بیان این گزاره درست، روندی را طی نکرده که اگر فرد دیگری طی کند به شناخت درستی دست بیابد.

در زندگی روزمره، دائم گزاره هایی  را که بیان می کنیم که دلالت بر دانش ما از چیزی دارند و یا احساسی از شناخت در خود حس می کنیم. ممکن است این شناخت ما باور صادقی باشد، اما آیا این شناخت تصادفی است. ممکن است تصادفی نباشد، ممکن است دلایل متافیزیکی ای در میان باشد که هنوز ما قادر به تبیین آن نیستیم. مثلا احساس می کنیم که خطری در پیش است به این دلیل که خوابی دیده ایم. باوری عمیقی داریم که خطری در پیش است. آیا قادریم این فرآیند را تحلیل کنیم. آیا قادریم تضمین کنیم که اگر دیگری هم همان خواب را ببیند قطعا احساس خطر خواهد کرد.  به عبارتی آیا می توانیم آن را تعمیم دهیم.

تعمیم و پارادوکس زمردها

مرحله بعدی صورتبندی شناخت، مسئله تعمیم است. یعنی آنچه که به تجربه من درآمده و به آن شناخت حاصل کرده ام را به مورد و یا فرد دیگری تعمیم دهم. از عمومی ترین قاعده تعمیم صورت بندی استقرایی است که اساس کار تجربی در علم است. به عبارتی؛ از اینکه همه کلاغ هایی که تاکنون دیده ایم سیاه بودند نتیجه گرفتیم که همه کلاغ ها سیاهند.[2] ناگفته پیداست که همه ما می دانیم هیچ دلیلی ندارد که کلاغ بعدی سیاه باشد، اما به دلیل اینکه ما هنوز هیچ موردی ندیده ایم که سیاه نباشد آن را به عنوان قانونی در طبیعت می پذیریم.

در تعمیم استقرایی مرز بین تعمیم تصادفی (Accidental Generalization)  و تعمیم قانونی (Nomological Generalization)  بسیار مبهم است. در مثال مشهور گودمن ما هرگز با دانستن اینکه یکی از حاضرین جلسه تنها فرزند خانواده باشد حکم نمی دهیم که بقیه هم تنها فرزند خانواده باشند. حتی اگر دومین و سومین هم اینطور باشند. چراکه منطقا دلیلی ندارد همه افراد تنها فرزند باشند و تنها فرزند بودن این فرد صرفا تصادف است. تشخیص تصادفی بودن و یا قانونی بودن یک شاخص تعمیم به سادگی امکان پذیر نیست. شاخص تعمیم حتی در پدیده های علمی و اندازه پذیر که دقیق تعریف می شوند نیز همواره دچار نقصان است. برای روشن شدن چرایی ابهام پارادوکس زمردها را در نظر می گیریم:

 جمله «همه زمردها سبز هستند» را در نظر می گیریم، شاخص سبز بودن شاید مفهومی روشن برای همگان باشد، اما با همه روشن بودن کیفیت دقیقی نیست. اگر سبزی زمرد نوعی خاصی از سبز بودن باشد که متمایل به آبی است که بتوانیم به آن سبزآبی بگوییم، بعد بگوییم که زمرد ها سبزآبی بوده اند، حکم ما شامل زمردهایی می شود که آبی هم بودند، ما تعمیم خطایی داده ایم که ناشی ترکیبی بودن و دقیق نبودن شاخص تعمیم است.  وقتی که شاخص سبز بودن مبهم باشد، تکلیف بسیاری از تعمیم هایی که در نظریات متافیزیکی داده می شود روشن است.

شبه فلسفه

از مقدماتی که گفتیم بسیاری از نظریات متافیزیکی را می توانیم شبه فلسفه بنامیم چراکه:

  1. مصداقهای آنها بر پایه شناخت های تصادفی و درونی است که شامل فرآیند انتقال به دیگران نیست. به عبارتی اگر هم عنصر شناخت در آنها تصادفی نباشد، شناخت فرآیندی درونی و صورتبندی نشده دارد که بسیار شخصی است.
  2. تعمیم در آنها بر اساس شاخص های استقرایی مبهم است. به عبارتی شاخص های تعمیم یافته دقیق تعریف نشده اند و وقتی که شاخص های تعمیم دقیق تعریف نشده باشند دچار خطاهایی چون پارادوکس زمردها خواهیم شد.

البته باید متذکر شد؛ چنانکه در مباحث علمی نمی توان شبه علم را کنار گذاشت و از آن روی گرداند و باید همواره در دستور کار نظریه پردازان علم قرار گیرد، شبه فلسفه را نیز نمی توان و نباید از آن روی گرداند. قصد اینجانب از این تقسیم بندی تبیین جایگاه نظریات متافیزیکی و شبه فلسفی است و متذکر شدن خطاهایی است که نظریات شبه فلسفی ناگزیر از آن است. شبه فلسفه به سادگی در امور مختلف گسترش می یابد و از آنجا که موانع دست و پاگیر نقد و تحلیل را در خود پذیرا نیست به سرعت به یک نظریه جهان شمول تبدیل می شود که برای هر چیزی راهکاری دارد و همواره می تواند خطری بالقوه برای تفکر افراطی و تفریطی باشد که یک روی سکه آن نظریات تند احساسی و روی دیگر آن بی تفاوتی و رخوت فکری است و با توجه به اینکه نظریات شبه فلسفی- شبه علمی بعضا جامعه ایران را در بر گرفته است و خطر به بیراهه رفتن فکر و اندیشه عمومی در کمین اندیشه جوان نشسته، پر واضح است که جامعه فلسفی باید تحلیل دقیقتر نظریات رو به گسترش را در دستور کار خود قرار دهد و جایگاه آن نظریات را در مسائلی که با آن روبرو هستیم را روشن نماید.

منابع

  • فیومرتون، ریچارد، معرفت شناسی،  برگردان: پی کانی، جلال، انتشارات حکمت، چاپ اول، 1390.
  • لاکوست، ژان،  فلسفه در قرن بیستم، برگردان: داوری ارکانی، رضا، انتشارات سمت، چاپ ششم، 1389.
  • چالمرز، آلن اف، چیستی علم، برگردان: زیباکلام سعید، انتشارات سمت، چاپ اول، 1378.

 

پی نوشت ها:

 

[1] اصرار به دانش خطاناپذیر با شکاکیت افراطی می انجامد که ما را از هر نوع شناخت باز می دارد.

[2] اشاره به پارادوکس مشهوری پوپر است.

منبع: نشریه اینترنتی فلسفه نو

 

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۲ مهر ۹۸ ، ۱۷:۵۶
بنفشه افتخاری

محرم سبز

يكشنبه, ۱۰ شهریور ۱۳۹۸، ۰۹:۳۱ ب.ظ

 

 

یکی از شیرینترین خاطرات دوران جوانی و نوجوانی نسل ما دورهم بودن هایی بود که در شب های محرم یک روز قبل و بعد از مراسم دور هم ظرف ها را می شستیم، یا کمک می کردیم که نذری یا شام عروسی و غیره پخته شود و ظرفهایش شسته شود. در آن ظرف شستن های کنار جوی و حوض حیاط، لحظات بسیار شیرینی را سپری می کردیم.

 

آنروز ها گذشت، دیگر نه کسی برای عروسی ظرف می شوید و نه برای مراسم عزا و نه نذری! چند سالی است که دیگر نه کسی سفره پاک می کند و نه مردم نیازی می بینند کاسه و ظرف برای نذری گرفتن ببرند! سفره و ظرفهای یکبار مصرف کار همه را راحت کرده است. ای کاش باور کنیم در کنار این همه تجملات و راحتی ظاهری که نصیبمان شده، چه چیزی بزرگی را از دست داده و می دهیم! از لحظات شیرین با هم بودن ها، گرفته تا هزینه گزاف مراسم ها و در نهایت پاکیزگی شهر و مادرمان زمین!!!

 

این روزها دست به دست پیام ها می چرخد که به جای نذری های شبهای محرم، بیایید هزینه فلان کار را بپردازیم، من قصد ندارم از چنین دیدگاهی دفاع کنم! احترام می گذارم به احساس و عقیده کسی که به نذری دادن در این شب ها اعتقاد دارد، به او دستمریزاد و خدا قوت می گویم! فقط حرفم این است کمی بیاندیشیم درباره عواقب کارهایمان! آیا ائمه دین ما که اینقدر از پرهیز از اسراف و دوستی طبیعت دم زده اند راضی اند اینطور ما بر محیط زیست و طبیعت خود بتازیم!!!

 

چه اشکالی دارد به فرهنگ گذشته خود برگردیم با هم بپزیم و پهن کنیم و جمع کنیم و بشوییم!!! چه اشکالی دارد چون گذشته هر کس ظرف خود را برای نذری گرفتن با خود ببرد!! چه اشکالی دارد که برای پالایش روح خودمان زمینمان هم پاک بماند! خیلی سخت نیست کمی همت و مسئولیت پذیری می خواهد تا محرمی سبز داشته باشیم.

پی نوشت: در مساجد تعداد زیادی ظروف وقفی هست که در گذشته های نه چندان دور برای مراسم استفاده می شد ولیکن سالهاست همه خاک می خورند!!

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۰ شهریور ۹۸ ، ۲۱:۳۱
بنفشه افتخاری

سخنرانی: اتمگرایی کلام؛ مادیگرایی در فیزیک

پنجشنبه, ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۰۹:۲۳ ق.ظ
در همایش تاریخ و فلسفه علم در دانشگاه شریف، ساعت شنبه 14 اردیبهشت ساعت 10 صبح، اینجانب سخنرانی درباره اتمگرایی کلام ارائه خواهم داد که چکیده سخنرانی را در ذیل ملاحظه می فرمایید. از تشریف فرمایی علاقه مندان خوشحال خواهم شد.

اتم­گرایی کلام؛ مادی­گرایی در فیزیک


بنفشه افتخاری

چکیده

تاریخچه اتم­گرایی، به یونان باستان می­گردد. اتم­گرایی یونان، نظریه ماتریالیستی (مادی­گرا)، علی و مکانیکی بود. اتم­گرایی، چه اتم­گرایی یونان و چه اتم­گرایی جدید (بعد از قرن هفدهم) از جهاتی یک نظریه مادی­گرا به شمار می­رود. در قرون وسطی در جهان اسلام نیز نوعی نظریه اتم­گرایی برای تبیین طبیعت توسط متکلمین معتزلی و اشعری ارائه شد. بر خلاف اتمگرایان یونان، متکلمان مسلمان، متأله بودند و نام متکلم را از جهت پایبندیشان به تعالیم اسلام و قرآن یدک می کشند. با این وجود نظریه­ ای که در جهان طبیعت ارائه دادند که از جهت مادی­گرا بودن، با اتم­گرایی یونانی و اتم­گرایی جدید مشابهت دارد. این نکته جالب توجه است که اتمگرایی کلام توسط نظریه پردازانی ارائه شده اند که در بحث قدرت مطلقه خداوند، به شدت رادیکال هستند. در این جستار، اینجانب قصد دارم که به ساختار متافیزیکی اتم­گرایی کلام بپردازم. در ادامه، تحلیل خواهم نمود که چگونه نظریه پردازان متأله برای حفظ اصول متافیزیکی خود، نظریه ای را در فیزیک ارائه می­دهند که به مادی­گرایی و طرد متافیزیک در فیزیک می انجامد.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ ارديبهشت ۹۸ ، ۰۹:۲۳
بنفشه افتخاری

کارگاه مبانی فلسفی حرکت

سه شنبه, ۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۰۵:۳۱ ب.ظ
دوستانی که علاقه مند در این کارگاه هستند برای ثبت نام به این لینک مراجعه کنند.

زمان برگزاری کارگاه : یکشنبه 15 اردیبهشت-ساعت 16:30-15:30
دانشگاه شریف، دانشکده شیمی



۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۷:۳۱
بنفشه افتخاری

سومین همایش دانشجویی تاریخ و فلسفه علم

دوشنبه, ۹ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۰۹:۴۲ ب.ظ

برای ثبت نام در کارگاهها به این آدرس ها و آیدی های زیر در تلگرام مراجعه کنید.

🌐 Www.IHPSC.ir
 @IHPSCadmin
 @IHPSC3


برنامه سخنرانی ها:

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۹ ارديبهشت ۹۸ ، ۲۱:۴۲
بنفشه افتخاری