شکاکیت در فلسفه اسلامی
یکی از خوانندگان گرامی وبلاگ پرسشی مطرح نموده بودند، از آنجا فکر کردم، ممکن پرسش دیگران هم باشد، آن را در اینجا هم قرار می دهم:
به نظر شما پیشرفت اپیستمولوژی در غرب با اپیستمولوژی در ایران وفلسفه اسلامی قابل مقایسه هست؟ونقاط قوت کدامیک بیشتر است؟
مشکلی که من با این سوال شما دارم، این است که خیلی کلی است. معرفت شناسی از دیدگاه فلسفه اسلامی یعنی چه؟
خود عبارت فلسفه اسلامی عبارتی گنگ است. چون ما به مفهوم فلسفه، اسلامی یا غیر اسلامی اش را نداریم. اگر فلسفه از دین اقتباس یا ریشه داشته باشد، ما دیگر وارد علم کلام شده ایم، نه فلسفه. به هر حال به طور کلی اگر فلسفه اسلامی را فلسفه ای که در دنیای اسلام پرورده شده، فرض کنیم، باز هم قطعا نمی توانیم سوال شما را به این شکل طرح کنیم. چون دربین خود فیلسوفان مسلمان به حدی تشدد و تکثر آراء هست، که نمی توان گفت معرفت شناسی فلسفه اسلامی دقیقا چیست که بخواهیم آنها را با معرفت شناسی غرب مقایسه کنیم.
به طور کلی بحث معرفت شناسی، بحث چیستی دانستن است. دانستن یک دشمن و یک رقیب قدرتمند به نام شکاکیت دارد. شکاک بر دانسته های شما می تواند خط بطلان بکشد و به سادگی شما را به آنچه فکر می کردید می دانید، مشکوک کند. تا جایی که من اطلاع دارم، هنوز هیچ معرفت شناسی قادر به پاسخ گویی به شکاک نبوده است.